در یازدهم و دوازدهم آذرماه ۱۳۸۲، نخستین دوسالانه (نمی نوانم بینا ل) آهنگسازی موسیقی نو (برای پیانو) در تالار آوینی دانشگاه تهران برگزار گردید. این برنامه به همت کانون موسیقی دانشگاه تهران، گروه موسیقی تهران و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، با نظارت علیرضا مشایخی و فریما قوام صدری ترتیب یافته بود.
“دوسالانه” نخستین برنامه خود را به آثار پیانویی آهنگسازان ایرانی اختصاص داده بود. ۳۰ از از هنرمندان مقیم داخل و خارج از کشور به هیئت داوران ارائه شده بود که تنها یکی از این آثار (ساخته شهرداد روحانی) به دلیل اینکه پس از مهلت تعیین شده به هیئت داوران رسید در رقابت ها شرکت داده نشد و صرفا نوار آن برای حاضران در دوسالانه پخش گردید.
در نخستین شب ، آثاری از محمد تقی مسعودیه، علیرضا مشایخی، ایرج صهبایی، فرید عمران، عبدالرضا سجادی، آرش عباسی، علیرضا فرهنگ و علی رادمان توسط فریما قوام صدری، دلبر حکیم آوا ، حمزه یگانه، رزیتا شاکر، فرزیا فلاح، آرش عباسی و علی رادمان اجرا گردید.
در شب دوم حضور تنی چند از چهره های برجسته هنر موسیقی همچون حسین دهلوی، خاچیک بابایان و گلنوش خالقی که به تازگی از واشنگتن به تهران رسیده بود، به دو سالانه ارزش ویژه ای بخشید. پس از اجرای قطعه “واریاسیون روی تم ارمنی” از امانوئل ملیک اصلانیان (توسط رافائل میناسکانیان)، “ای ساربان” و “پرلود به یاد خیام” از امین الله حسین (توسط دلبر حکیم آوا)، “قطعه برای ساز سلو شماره ۶” از عبدالرضا سجادی (توسط فریما قوام صدری)، و “دو صدای گمشده آناهیتا” از شاهرخ خواجه نوری (اجرا توسط آهنگساز)، بیانیه هیئت داوران (متشکل از دلبر حکیم آوا، رافائل میناسکانیان، شاهرخ خواجه نوری) خوانده شد.
در بخشی از این بیانیه اشاره شد : “ در گزینش آثار، در وهله اول ارتباط آنها با عنوان “موسیقی نو” در نظر گرفته شد. به این معنی که در محدوده هر سبک، اثری از فکر، شخصیت و خلاقیت آهنگساز هم دیده شده باشد و علاوه بر آن آشنایی با پیانو- یعنی سازی که موضوع نخستین دوسالانه آهنگسازی موسیقی بود – سیر تاریخی آن ، امکانات و تکنیک نوازندگی هم در نظر گرفته شده است…”
علیرضا مشایخی (از پایه گذاران اصلی این دو سالانه و آهنگسازی که نقش بسیار مهمی در معرفی موسیقی مدرن به ایرانیان ایفا کرده نیز در همین شب از انگیزه های خود برای ترتیب دادن این برنامه سخن گفت) :
“… حدود ۴۰ سال پیش نخستین کنسرت من در اتریش با ارکستر سمفونیک رادیو وین زیر چتر موسیقی نو برگزار شد. در آن زمان با خود گفتم به ایران خواهم رفت و این پیام را به تهران می برم. در بدو ورود به تهران با دو، سه امپراتوری موسیقی برخورد کردم! کمابیش مثل حالا. یکی در وزارت فرهنگ، یکی در رادیو رادیو تلویزیون و علاوه بر اینها ؛ دیوار بزرگی از بی اعتنایی. آنچه که بیش از همه چیز به من گران آمد این بود که این بی تفاوتی نه به خاطر حرفهای من بلکه به خاطر سن من بود. جرم من این بود که جوان بودم و ظاهرا جوان بودن در مملکت ما تبدیل به یک جرم شده است! در چنین فضایی آرمان زندگی ام را بر این مبنا قرار دادم که یک جریان موسیقی (با توجه به معاصرین) در ایران ایجاد کنم که جوانان در آنجا حق حرف زدن داشته باشند. الهام بخش من در این راه نیما بود. اگر نیما مسئله نوآوری را مطرح نکرده بود احتمالا شاید من هم جرات نمی کردم در چنین راهی قدم بگذارم. ولی نیما را می شناختم، شعرش را دوست داشتم و موقعیت اجتماعی اش را تجلیل می کردم. بنابراین جرات پیدا کردم… در طول این چهل سال چند حلقه مهم برای من پیش آمد؛ در مرحله اول سکوت مطلق در برابر من بود. نخستین رویدادی که این سکوت را شکست وجود فرهاد مشکات در تهران بود و آن هم زمانی بود که ارکستر مجلسی رادیو تلویزیون ملی ایران را به جشنواره “روایان” در فرانسه دعوت کردند.
گردانندگان جشنواره علاقه مند بودند اثری از یک آهنگساز ایرانی هم اجرا شود و مشکات با شناختی که داشت گفت : “ من این چیزهایی را که تلویزیون سفارش داده {و هنوز هم سفارش می دهد و همه جا می شنوید: در چلوکبابی ها، تاکسی ها و …} را نمی نوانم به روایان (مرکز موسیقی نو) ببرم” و در نهایت به سفارش آنها قطعه ای نوشتم که بردند و اجرا شد. با خود گفتم دیگر سد شکست ولی رادیوی آن زمان حتی در اعلام این خبر تنها نام آثار خارجی اجرا شده بوسیله ارکستر رادیو و تلویزیون ایران را ذکر کرد! مسائلی که هنوز هم به نوعی گرفتار آن هستیم. هنوز هم رادیو تلویزیون ما حالت قلعه دارد. یک آقایی است در آنجا به نام علی معلم دامغانی. من نمیدانم تحصیلاتش چیست ولی در اینجا تاکید می کنم که هیچ اطلاعی از موسیقی ندارد. ایشان رییس تمام واحد موسیقی رادیو و تلویزیون ماست. یعنی او باید به من، به حسین دهلوی، به رافائل میناسکانیان بگوید موسیقی چیست! شما به این موضوع فقط می توانید بخندید…. پیش از انقلاب من “گروه موسیقی قرن بیستم” را به وجود آوردم.

برنامه هایی اجرا کردیم . موسیقی دانان بزرگی مثل امانوئل ملیک اصلانیان و افلیا کمباجیان مشوق ما بودند تا رسیدیم به انقلاب. تقریبا پنج سال پیش از انقلاب بعللی ایران را ترک کردم و در آنجا فکر کردم حالا که دارد انقلاب می شود نخستین چیزی که از بندهای تشریفاتی آزاد می شود موسیقی خواهد بود. ۲-۳ هفته پس از پیروزی انقلاب به تهران بازگشتم. در نخستین ماه های پس از انقلاب در تالار وحدت (که در آن زمان هنوز نامش از تالار رودکی به تالار وحدت تغییر پیدا نکرده بود) کنسرت دادم . ولی سریعا دریافتم که موسیقی ما در حال خاموشی است. از نو ایران را ترک کردم ولی همچنان می آمدم و می رفتم. در یکی از سفرها شخصی که اکنون هم از متولیان اصلی موسیقی مملکت است پس از سه ساعت بحث به من گفت: “چرا شما به نیویورک بازنمیگردید؟ هم برای شما بهتر است هم برای ما!” … نهایتا ۱۲ سال پیش احساس کردم که در تهران میشود آن جنبشی را که من برای جوانها همیشه در پی بوجود آوردنش بودم می توان پی ریزی کرد.
به این صورت که “گروه موسیقی تهران” به وجود آمد. دو سال بعد “ارکستر موسیقی نو” پایه ریزی شد. کارشکنی به حدی بود که دوباره به فکر ترک ایران افتادم. ولی یک اتفاق موجب شد که واقعا شرایط از نظر روحی برای فعالیتهای من عوض شود. تیم جدیدی به رهبری دکتر عزیزی متولی دانشکده هنرهای زیبا شد. متاسفانه در اثر کارشکنی های همین دانشکده خودمان که از مسئولیت ایشان خارج بود و بیشتر به خود ما برمی گردد فعالیتی که ما با یک ارکستر تجربی (به سرپرستی یکی از شاگردانم: علی رادمان) شروع کردیم تحت فشارهایی بلافاصله تعطیل شد. همان موقع ما با انگیزه به راه انداختن یک دوسالانه موسیقی نو در مرکز آزاد پژوهشی موسیقی معاصر با علی رادمان و آرش عباسی دور هم جمع شدیم . با این فکر که این دوسالانه از طرفی معرفی ساخته های آهنگسازان را ممکن کند و نوازندگان را تشویق کند که این آثار را اجرا کنند. این چکیده ای بود از انگیزه های من برای ترتیب دادن این برنامه و اینکه کسی به جرم جوان بودن به حرف نزدن یا تغییر آن محکوم نشود….”
در پایان مراسم، جایزه نخست به امیر مهیار تفرشی پور (آهنگساز جوان ایرانی که مشغول گذراندن دوره عالی آهنگسازی در کالج ترینیتی لندن است) و علیرضا فرهنگ رجایی (مقیم فرانسه) اهدا شد و هشت اثر از پریسا واعظ، آزاد حکیم رابط، حمزه ابراهیمی، هومن دهلوی، علی فروردین، امیر تیموری، مسعود ابراهیمی و اشکان بهزادی که به طور مساوی جنبه های قابل توجهی داشتند مورد تقدیر قرار گرفتند.
نخستین دو سالانه آهنگسازی موسیقی نو با اجرای “پروانه کوه های زاگرس” اثر علیرضا مشایخی (برای پیانو) توسط فریما قوام صدری و دلبر حکیم آوا که مورد استقبال فراوان شنوندگان قرار گرفت به پایان رسید.
kheyli aliye agar dar hameye shahrha bashe dar roshde bishtare farhang va honar moasere
be nazare man gheteye aghaye amire teymuri az baghiyeye asar baarzeshtar bood.
khob bod